سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رها...

 

بگیر از من این هردو فرمانده را

"دل عاشق" و "عقل درمانده" را

 

اگر عشق با ماست ؛ این عقل چیست؟

بکُش! هم پدر هم پدر خوانده را

 

تو کاری کن ای مرگ ! اکنون که خلق

نخواهند مهمان ناخوانده را

 

در آغوش خود "بار دیگر" بگیر

من این موج از هر طرف رانده را

 

شب عاشقی رفت و گم کرده ام

در شیشه ی عطر وامانده را ...

 

فاضل نظری




ادامه مطلب

[ جمعه 99/3/9 ] [ 11:19 عصر ] [ silver storm ]

دلم فریاد میخواهد...

دلم یک کوچه میخواهد
پر از بوى اقاقى ها
دلم یک پنجره
یک انتظار ناب میخواهد
دلم یک باغ میخواهد
پر از حس گل و باران
دلم مریم
هواى تازه ى فریاد میخواهد
دلم یک دشت میخواهد
پر از آ?له ى عاشق
دلم پونه
هواى دلکش و پر عطر میخواهد
دلم یک رود میخواهد
پر از موج وصداى آب
دلم دریا
صداى ساحل و مهتاب میخواهد
دلم یک دوست میخواهد
پر از مهر و دلش دریا
دلم خوبى
شکفتن در میان باغ میخواهد




ادامه مطلب

[ یکشنبه 99/2/28 ] [ 10:14 عصر ] [ silver storm ]

یک روز برای خودت

یک روز از خواب بیدار می شوی نگاهی به تقویم می اندازی

نگاهی به ساعتت

و نگاهی به خود خودت در آینه

و می بینی هیچ چیز و هیچ کس جز خودت حیف نیست

لباسهای اتو کشیده غبارگرفته مهمانی ات را از کمد بیرون می آوری

گران ترین عطرت را از جعبه بیرون می آوری و به سر و روی خودت می پاشی

ته مانده حساب بانکی ات را می تکانی و خرج خودت می کنی

یک روز از خواب بیدار می شوی

و به کسی که دوستت دارد بدون دلهره و قاطعانه میگویی

صبح بخیر عزیزم وقت کم است

لطفا مرا بیشتر دوست بدار

 

یک روز یکی از همین روزها وقتی از خواب بیدار می شوی متوجه می شوی

بدترین بدهکاری ، بدهکاری به قلب مهربان خودت هست

و هیچ چیز و هیچکس جز خودت حیف نیست !




ادامه مطلب

[ یکشنبه 98/12/18 ] [ 10:8 عصر ] [ silver storm ]