سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دل اگر بی غم بود...


خار خندید و به گل گفت سلام

و جوابی نشنید

خار رنجید ولی هیچ نگفت

ساعتی چند گذشت

گل چه زیبا شده بود

دست بی رحمی نزدیک امد

گل سراسیمه ز وحشت

افسرد

لیک ان خار در ان دست خزید

و گل از مرگ رهید

صبح فردا که رسید

خار با شبنمی از خواب پرید

گل صمیمانه به او گفت سلام

گل اگر خار نداشت

دل اگر بی غم بود

اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود

زندگی عشق اسارت قهر و اشتی

همه بی معنا بود




ادامه مطلب

[ دوشنبه 98/6/25 ] [ 7:44 عصر ] [ silver storm ]

دوست داشتن...

 

 

"دوست داشتن" عضوی از بدن است.

درست است که همه فورا به فکر "قلب" می افتند ولی من می گویم که "دوست داشتن" دندان آدم است!!!

دندان جلویی که هنگام لبخند برق میزند ...

 تصور کنید روزی را که "دوست داشتن" آدم درد می کند!

آرام و قرار را از آدم میگیرد!

غذا از گلویت پایین نمیرود،

شبها را تا صبح به گریه مینشینی...

آن قدر مقاومت میکنی تا یک روز می بینی راهی نداری جز اینکه دندان "دوست داشتن" ات را بکشی و بیاندازی دور!

 دندان دوست داشتن را که کشیده باشی، حالت خوب است،

راحت میخوابی،

راحت غذا میخوری و شبها دیگر گریه ات نمیگیرد ولی...

همیشه جای خالی اش هست،

حتی وقتی از ته دل می خندی...




ادامه مطلب

[ شنبه 98/5/26 ] [ 9:58 عصر ] [ silver storm ]

تلقین

 

باید فراموشت کنم ، چندیست تمرین می کنم

 

من می توانم می شود ، آرام تلقین می کنم

 

با عکس های دیگری تا صبح ، صحبت می کنم

 

با آن اتاق خویش را ، بیهوده تزئین می کنم

 

سخت است اما می شود ، در نقش یک عاقل روَم

 

نه شب دعایت می کنم ، نه صبح نفرین می کنم

 

حالم نه اصلا خوب نیست ، تا بعد بهتر می شوم

 

فکری برای این دل ِ تنهای غمگین می کنم




ادامه مطلب

[ دوشنبه 98/4/10 ] [ 9:20 عصر ] [ silver storm ]