سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یک روز برای خودت

یک روز از خواب بیدار می شوی نگاهی به تقویم می اندازی

نگاهی به ساعتت

و نگاهی به خود خودت در آینه

و می بینی هیچ چیز و هیچ کس جز خودت حیف نیست

لباسهای اتو کشیده غبارگرفته مهمانی ات را از کمد بیرون می آوری

گران ترین عطرت را از جعبه بیرون می آوری و به سر و روی خودت می پاشی

ته مانده حساب بانکی ات را می تکانی و خرج خودت می کنی

یک روز از خواب بیدار می شوی

و به کسی که دوستت دارد بدون دلهره و قاطعانه میگویی

صبح بخیر عزیزم وقت کم است

لطفا مرا بیشتر دوست بدار

 

یک روز یکی از همین روزها وقتی از خواب بیدار می شوی متوجه می شوی

بدترین بدهکاری ، بدهکاری به قلب مهربان خودت هست

و هیچ چیز و هیچکس جز خودت حیف نیست !




ادامه مطلب

[ یکشنبه 98/12/18 ] [ 10:8 عصر ] [ silver storm ]

یک نفر باید باشد...

یک نفر باید باشد که

بدون ترسِ ِ هیچگونه قضاوتی برایش همه چیز را تعریف کنی

تمام حرف هایی که دارد آرام آرام درونت می گندد را به زبان بیاوری

از آن حرف هایی که شب ها موقع خواب به بی رحمانه ترین شکل ممکن به سرت هجوم می آورند

و رسالتشان این است که خواب را از تو بگیرند

حرف هایی که وسط قهقهه هم اگر یادشان بیوفتی لال می شوی!

یک نفر که وقتی تو دهن باز کردی نگوید آره می دانم، 

اصلا یک نفر باشد که هیچ چیز نداند

یک نفر باشد در این دنیا که نصیحت را بلد نباشد...

یک نفر که وقتی برایش تعریف میکنی که کارم دارد به جاهای باریک می کشد،

پوزخند نزند، به شوخی نگیرد

جدی بگیرد، خیلی هم جدی بگیرد،

آنقدر که یک سیلی جانانه مهمانت کند و با تمام قدرت اش بزند زیر گوشت

یک نفر که تجربه ی هیچ چیز را نداشته باشد،

مثل همه ی آنهایی که خود را علامه دهر می دانند نباشد!

وقتی که برایش تعریف میکنی دستپاچه شود، گوش بدهد،

برایت فتوای ابوموسی اشعری صادر نکند،

راه کار ندهد، فقط گوش کند ..

یک نفر که بداند این چیزهایی که تو تعریف میکنی جواب منطقی ندارد،

اصلا منطق در مقابل این حرف ها بیچاره است

خیلی از آدم ها میخواهند حرف بزنند صرفا برای اینکه دردشان آرام بگیرد

بعضی آدم ها درونشان روی کمربند زلزله است،

گاهی حرف می زنند تا ویرانی زلزله درونشان را به تعویق بیاندازند

حرف زدن گاهی مُسکن است،

آدم ها گاهی حرف می زنند نه برای اینکه چیزی بشنوند، نه اینکه کمک بخواهند

حرف می زنند که ویران نشوند

حرف می زنند که آرام بگیرند

مانند کسی که خود می داند چه روزی قرار است بمیرد، آرام می گیرند.

به قول آن رفیقمان که می گفت :

حرف هایی در دلم هست که حاضرم فقط به کسی بگویمشان که قرار است فردا بمیرد ...

همین.

پویان_اوحدی




ادامه مطلب

[ یکشنبه 98/12/18 ] [ 10:1 عصر ] [ silver storm ]