سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقی کافیست...

عاشقی کافیست بعد از این، پریشانی بس است
غصّه ی این قصّه ی پردردِ پنهانی بس است

«دل» شهیدِ راه عشقِ کافری دلسنگ شد
بر سر این جسم بی جان، تعزیه خوانی بس است

با خدا بودن، خودش یعنی خدا بودن، عزیز
قصد کوه قاف کن، امیال انسانی بس است

نقل «فاضل» میکنم، دلسرد از این بیهودگی؛
«هفتصد سال است می بارد، فراوانی بس است»

«مرگ» رخداد عجیبی نیست، پایان غم است
شوقِ دنیایی چنین بیهوده و فانی بس است

جنگ کن با سرنوشتت، مرگ را تسخیر کن
ترس از چیزی که ناچار است و می دانی بس است...


آریا صلاحی




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 98/1/28 ] [ 12:3 عصر ] [ silver storm ]

تنهایی...


تنهایی آدم را عوض میکند

از تو چیزی میسازد که هیچ وقت نبوده ای

گاه انقدر بی تفاوت مثل سنگ

گاه انقدر حساس مثل شیشه

انقدر با خودت حرف میزنی که برای حرف زدن با دیگران

لام تا کام دهانت باز نمیشود

غذایت را سرد میخوری

نهار ها نصف شب

صبحانه را شام

ساعت ها به یک آهنگ تکراری گوش میکنی

و هیچ وقت آهنگ را حفظ نمیشوی

شبها علامت سوال های ذهنت را میشماری تا خوابت ببرد

تنهایی از تو آدمی میسازد

که دیگر شبیه آدم نیست...




ادامه مطلب

[ دوشنبه 98/1/19 ] [ 1:10 عصر ] [ silver storm ]

بدترین چیست؟؟؟

 

 

 

هیچوقت در زندگی تان به خاطر احساس ترس عقب ننشینید. 

همه ما بارها این جمله را شنیده ایم که «بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست؟ مثلاً اینکه بمیرید؟ 

اما مرگ بدترین اتفاقی نیست که ممکن است برایتان رخ دهد…»

بدترین اتفاق در زندگی این است که اجازه دهید در عین زنده بودن، 

از درون بمیرید…




ادامه مطلب

[ شنبه 98/1/3 ] [ 8:35 عصر ] [ silver storm ]

آمین...

فرشته از خدا پرسید:

مردمانت مسجد میسازند…

نماز میخوانند…

چرا برایشان باران نمیفرستی؟؟!!

خدا پاسخ داد:

گوشه ایی از زمین دخترکی 

کنار مادر و برادر مریضش 

در خانه ای بی سقف بازی میکند…

تا مخلوقاتم سقفی برایشان نسازند،

آسمان من سقف آنهاست…

پس اجازه بارش  نمیدهم 

خدایا نانی ده که به ایمانی برسم …

نه ایمانی که به نانی برس ..

 

 

آمین




ادامه مطلب

[ شنبه 98/1/3 ] [ 8:32 عصر ] [ silver storm ]

قرارمان بهار...

 

گل تقدیم شما

قرارمان  همین بهار 

گل تقدیم شمازیر شکوفه های شعر …!

آنجا که واژه ها

برای تو گل می کنند !

آنجا که حرف های زمین افتاده ام

دوباره سبز می شوند

وَ دست های عاشقمان

گره در کارِ سبزه ها می اندازند ؛

قرارمان زیرِ چشم های تو !

آنجا که شعر نم نم شروع می شود

گل تقدیم شما

 

 

سال نو مبارک




ادامه مطلب

[ شنبه 98/1/3 ] [ 8:27 عصر ] [ silver storm ]