سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلم فریاد میخواهد...

دلم یک کوچه میخواهد
پر از بوى اقاقى ها
دلم یک پنجره
یک انتظار ناب میخواهد
دلم یک باغ میخواهد
پر از حس گل و باران
دلم مریم
هواى تازه ى فریاد میخواهد
دلم یک دشت میخواهد
پر از آ?له ى عاشق
دلم پونه
هواى دلکش و پر عطر میخواهد
دلم یک رود میخواهد
پر از موج وصداى آب
دلم دریا
صداى ساحل و مهتاب میخواهد
دلم یک دوست میخواهد
پر از مهر و دلش دریا
دلم خوبى
شکفتن در میان باغ میخواهد




ادامه مطلب

[ یکشنبه 99/2/28 ] [ 10:14 عصر ] [ silver storm ]

حدیث رود

 

تــا بپـیـــونـدد به دریـا کـــــوه را تنـــها گــــذاشت

رود رفــت امـــا مســیر رفـتنــش را جـــا گذاشت

هیچ وصلی بی جدایی نیست، این را گفت رود

دیده گلگون کـــرد و ســر بر دامـن صحرا گذاشت

هــر کــه ویران کـــرد ویران شد در این آتش سرا

هیـــزم اول پـایـــه ی ســــوزاندن خـــود را نهــاد

اعتبـار ســـر بلنــدی در فـــروتـــن بــودن اســـت

چشــمه شد فواره وقتی بر سر خود پا گذاشت

مــــوج راز ســــر به مهری را به دنیا گفت و رفت

با صــدف هایی که بین ســـاحل و دریا گذاشت

فاضل نظری




ادامه مطلب

[ جمعه 98/5/4 ] [ 1:5 عصر ] [ silver storm ]

بگو خدا با ماست

قایقت شکست ؟ پارویت را آب برد ؟ تورَت پاره شد ؟

صیدت دوباره به دریا برگشت..؟

غمت نباشد چون خدا با ماست !

هیچ وقت نگو ؛ از ماست که برماست !

بگو خدا با ماست.

 

 

 

اگر قایقت شکست، باشد! دلت نشکند! دلی را نشکنی.
اگر پارویت را آب برد، باشد ! آبرویت را آب نبَرَد! آبرویی نبری.
اگر صیدت از دستت رفت، باشد! امیدت از دست نرود ! امید کسی را ناامید نکنی.
امروز اگر تمام سرمایه ات از دستت رفت، دستانت را که داری!
خدایت را شکر کن. دوباره شکر کن !
اگر چیزی به دست نداریم دست که داریم دوباره به دست می آوریم.
دوباره می سازیم و دوباره به دست می آوریم.
دوباره می خریم و دوباره می خندیم.




ادامه مطلب

[ جمعه 98/3/24 ] [ 8:31 عصر ] [ silver storm ]

اسیر فاصله ها


دریا میخواندش به رهایی

بغض میشکند در چشمانش

رها میشود در اسارت

گوی بلوری چه ساده خالی میکند تنهاییش را

مینگرد...

در پس پرده ی گرد

آسمان دریاییست

دریایش خالیست

موج هایش...

بیتاب طپش در اعماق

زندگی واژه به واژه دریاست

موج میخواند غزل از شیدایی

صخره گوید که :«عجب دنیایی»

سنگ دلرحم شد از زخم اسیر

بانگ زد:«های تو هم از مایی»

غرش بحر برای نوریست

که ز او جا مانده

مانده در فاصله ی پنجره ها

و اسیری که در آن شیشه سکوتی دارد...

این طرف بغض کند دریایش

صخره ها بیمارند...

                                                                 

                                                                               و کسی کم شده است از دریا...

 

 

silver storm




ادامه مطلب

[ یکشنبه 97/9/25 ] [ 6:48 عصر ] [ silver storm ]

زندگی

 

 

زندگی باغی است....درمعنای عشق

زندگی فصلی است....از فردای عشق

زندگی خوابی است....از ابهام ها

زندگی سوزی است....از سودای عشق

زندگی رنگی است....در افکار ما

زندگی موجی است....از دریای عشق

زندگی آبی است....در جویبار ها

زندگی رودی است....در صحرای عشق

زندگی دشتی است....در آنسوی مرگ

زندگی ردی است....از جا پای عشق




ادامه مطلب

[ یکشنبه 97/6/18 ] [ 9:25 عصر ] [ silver storm ]

آرزوی بزرگ

گل تقدیم شمااز خدا جز خدا را نباید خواست!گل تقدیم شما

یک روز که خدا هستی را قسمت میکرد،گفت:چیزی از من بخواهید؛هر چه که باشد به شما خواهم داد...

سهمتان را از هستی طلب کنید؛زیرا خدا بسیار بخشنده است.

هرکه آمد و چیزی خواست...

یکی بالی برای پریدن و دیگری پایی برای دویدن!

یکی جثه ای بزرگ خواست و آن دیگری چشمی تیز!

یکی دریا را انتخاب کرد و دیگری آسمان را!

در این میان،کرمی کوچک جلو آمد و به خدا گفت:خدایا من چیز زیادی از این هستی نمیخواهم؛

نه چشمانی تیز و نه جثه بزرگ و نه بالی و نه پایی و نه آسمان و نه دریا؛تنها کمی از خودت را به من بده.

و خداوند کمی نور به او داد...

و...

نام او کرم شب تاب شد...




ادامه مطلب

[ دوشنبه 97/4/25 ] [ 12:21 عصر ] [ silver storm ]

حتی من...

به خدا گفتم:

بیا جهانو قسمت کنیم!

 

گفتم:

آسمون مال من                                     ابراش مال تو!

دریا مال من                                          موجاش مال تو!

ماه مال من                                                  خورشید مال تو!

 

خدا خنده ای کرد و گفت:

تو بندگی کن،همش مال تو...

 

حتی من...




ادامه مطلب

[ شنبه 97/4/23 ] [ 8:41 عصر ] [ silver storm ]